روایتی از مبل ها و بالکن ها

به گزارش وبلاگ تاوافی ، جومپا لاهیری نویسنده ای هندی تبار است که پیش از این امیرمهدی حقیقت او را با آثاری مانند مترجم دردها و خاک فریب به ایرانیان شناسانده بود. انتشار کتاب نو او به وسیله نشر ماهی در اواخر تابستان گذشته هم اتفاقی خوش برای خوانندگان رمان محسوب می شد. این کتاب که همین حوالی نام دارد، به دست راضیه خوشنود ترجمه شده است و نشر ماهی آن را روانه بازار کتاب نموده است. به بهانه ترجمه و انتشار اثر تازه جومپا لاهیری در ایران، مرمری بر کتاب همین حوالی داشته ایم.

روایتی از مبل ها و بالکن ها

قصه های نزدیک

همین حوالی روایتی از مکان هاست. مکان هایی که نویسنده روزی در آن ها قدم گذاشته، با کسی آشنا شده، مهمانی را پذیرفته یا دردی را تاب آورده است. آنچه در همین حوالی شاهد آن هستیم، بیان احساسات نویسنده درباره وقایع است. آن هم نه وقایع مهیج و تکان دهنده، بلکه اتفاق هایی چون ملاقات با شوهر دوستش، خرید از حراجی ها و رفتن به تماشا مادرش. او راوی جزئیات هم است. جملات او شاید کوتاه باشند، اما از دقت نظر خالی نیستند. راوی بی نام ونشان هوش خودش در بیان جزئیات و تأثیرشان در حوادث را به خوبی نشان می دهد. شاید خواننده در اول نظر با خواندن چنین توصیفاتی میلی به ادامه دادن داستان در خود نبیند؛ اما چیزی که ما را وادار می نماید تا انتهای این داستان را بخوانیم، خود نویسنده، یا بهتر بگویم، راوی اول شخص داستان است.

با زبان بی زبانی

با 46 قطعه کوتاهی که در همین حوالی گنجانده شده است، با ابعاد روانکاوانه شخصیت راوی آشنا می شویم و می فهمیم که زندگانی او را ترس ها، تردیدها و حسرت ها شکل داده اند. او تنهاست و نیمه دوم عمرش را می گذراند. آن قدر در تنهایی خودش و در نظر دیگران گم است که حتی اسمش را هم کسی نمی برد. یعنی راوی گم شده ما حتی نام هم ندارد. روزهای او سرشار است از احتیاط. او خودش را لایق هیچ چیز نمی داند؛ می خواهد عشق باشد یا یک لباس تازه. او سردرگم است میان کتاب هایش که روزی دوستان او بوده اند، اما حالا تنها برای پرکردن دیوارها از آن ها استفاده می نماید. او برای عمر رفته اش سوگواری می نماید و ستایش گر زنان و دخترانی است که با آزادی عمل بیشتری در مقایسه با او تصمیم گرفته اند و جسورتر بوده اند. او روایت گر موانعی است که نمی گذارد به آن شادی حقیقی که باید، برسد.

منطقه امن

همین حوالی به معنای واقعی کلمه داستان همین حوالی است. راوی ما را از منطقه امن فکر خودش فراتر نمی برد یا ما با به شهربازی یا زمین مسابقه نمی آید. خواننده در همین حوالی تنها از روی مبل بلند می گردد، سری به بالکن می زد و بعد از نوشیدن قهوه، خودش را توی آینه نگاه می نماید.

کتاب ساکت

تنهایی، سکوت، استفاده حداقلی از واژه ها و محدودنگه داشتن جغرافیا، محورهای اصلی همین حوالی را تشکیل می دهد. همین عناصر باعث می شوند که شخصیت راوی کامل و بدون عیب ونقص به نظر بیاید. نویسنده توانسته است با استفاده از این ابزارها، جنبه های خاموشی از افسردگی را به مخاطبش نشان بدهد. ساختار کتاب هم این مسئله را تقویت می نماید. او به جای ساختن یک کل واحد، تصمیم به نوشتن بخش های مجزایی گرفته است که در نهایت جنبه هایی از شخصیت راوی اش را به مخاطب نشان بدهد.

راه رفتن بر لبه بام

در سال های اخیر خوانندگان رمان فارسی یا رمان های ترجمه شده بیشتر از گذشته شاهد این گونه قالب ها در آثار نویسندگان بوده اند. نوشتن تک گویی، جستار و روایت به نویسنده این امکان را می دهد تا از قلب و دل و فکرش بگوید. تک گویی نویسنده را درگیر فضاسازی و شرح موقعیت نمی نماید. در واقع این کلمات است که فضا و جغرافیای مکان را تا حد زیادی برای خواننده تعیین و معلوم می نماید. همین حوالی هم از این قاعده مستثنی نیست. اما نوشتن در این قالب می تواند مخاطره آمیز هم باشد. این تنها مهارت نویسنده است که می تواند خواننده را از خطر سقوط از بام داستان حفظ کند. گفتن از درون باید آن قدر مختصر، غنی و رساننده باشد که خواننده را در زمان اندک و با کلماتی محدود به مقصودی که در نظر نویسنده است، برساند. جومپا لاهیری توانسته است دست مخاطب را بگیرد و او را از این ورطه خطر برهاند. او با 46 روایت کوتاه از زندگی زنی در میانه سال های عمرش، خواننده را با حفره ایی که تربیت و انتخاب می تواند در روح انسان ها ایجاد کند، آشنا می سازد؛ تا جایی که وقتی خواندن کتاب را به اتمام می رسانیم، ما می مانیم و همذات پنداری های عمیق مان با راوی بدون نام داستان.

زنی با تجربه زیسته زنان دیگر

زن داستان همین حوالی برای تمام خوانندگان حرف هایش آشنا خواهد بود. به نظر می آید نویسنده قصد داشته است که درباره زنی بنویسد که هرکسی تکه ای از شخصیتش و شمه ای از احساسش را در وجود خود هم بیابد. او در نظر خوانندگان آشنا به نظر می رسد. انگار راوی گم شده، خود ماییم و این افکار و احساسات قلب و روح ما را هم روزی تاحث تاثیر خود قرار داده اند. وقتی همین حوالی را می خوانیم، می توانیم سرمان را بچرخانیم و راوی را کنار خودمان یا درون خودمان ببینیم. او زنی است که ما هر روز بی تفاوت از کنارش رد می شویم؛ یا در آینه می بینیمش و فراموشش می کنیم.

خواندن همین حوالی را می توان به کسانی پیشنهاد داد که به موضوعات و تحلیل های روان کاوانه علاقه مند هستند. همین حوالی خواننده اش را با روزمرگی ها، غم ها و کمبودهایی آشنا می نماید که ناگهان چشم باز می کنیم و می بینیم تمام زندگی را در خود بلعیده اند.

همین حوالی را جومپا لاهیری در شروع به زبان ایتالیایی نوشته است و خود آن را به انگلیسی ترجمه نموده است. راضیه خوشنود هم با ترجمه این اثر به فارسی، خوانندگان ایرانی را با اثر تازه این نویسنده آشنا ساخت. نشر ماهی همین حوالی را در 143 صفحه و با قیمت 32هزار تومان منتشر نموده است.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "روایتی از مبل ها و بالکن ها" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "روایتی از مبل ها و بالکن ها"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید